یادگاری از یک دوست

 
تو را دوست خواهم داشت آن چنان که خود را ...
حتی اگر تمام عشاق را دیوانه بخوانی  و عشق را قصه ی بی سرانجام ...
 من تو را دوست خواهم داشت بیشتر از آنچه خود را !!!
چرا غمگینی آنگاه که باید گرم و بی تاب باشی ؟؟؟
اسطوره افسانه هایم ... چرا می خواهی آخرین خط کتاب من باشی ؟؟؟
هر شب ستاره ای به خانه ات می قرستم ...
هر روز شبدر چهار برگی در کفشهایت می گذارم ...
هر لحظه برایت دعا می کنم تا زمانی که ایمان بیاوری هیچ آرزویی محال نیست !!!
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هیچ گاه برای آمدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من !!!
 

                                                         
نظرات 5 + ارسال نظر
دوست پنج‌شنبه 5 مرداد 1385 ساعت 12:57 ق.ظ

سلام
زیباترین حرفت را بگو
چرا که ترانه ما ترانه بیهودگی نیست
چرا که عشق حرفی بیهوده نیست
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد...
چون در هر بهار برایت گل می فرستد
و هر روز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.
پروردگار هستی با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد،
قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند!!!

سربلند باشید و عاشق



م چهارشنبه 18 مرداد 1385 ساعت 09:53 ب.ظ http://mahtabroo.blogsky.com

سلام
از نظری که برام گذاشتین ممنونم .
دوست عزیز تنهام نذارین چون من هنوز یه تازه کارم . خوشحال میشم بازم بهم سر بزنین و از تجربیاتتون در اختیارم بذارین .
منتظر راهنماییها و نظرات زیباتون هستم .
موفق باشین

نگین جمعه 20 مرداد 1385 ساعت 10:46 ق.ظ http://delaram62.blogsky.com

سلام
مرسی اومدی پیشم
وبلاگ خوب و جالبی دارین موفق باشد

شاجین سه‌شنبه 14 شهریور 1385 ساعت 12:45 ق.ظ http://shajin.blogsky.com

سلام بر دوست قدیمی دنیای مجازی من .
از دل نرود هر آنکه از دیده رود . آیا مرا بیاد میاوری ؟
متن جالبی است . ولی ستاره ها را از آسمان بزمین نیاور و اگر هر روز آوردی دیروزی را برگردان .
شوخی بود . علی جان موفق و شاد شاد

مریم ناظمی از ایران شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:25 ق.ظ

من که اک ساده بودم . بیریا و یک دلداده بودم
مریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد